این روزها انتظار برای تموم شدن این دوری و این همه دلتنگی، و همچنین انتظار برای یک نتیجه که خیلی زندگیمون بهش وابسته است، واقعاً تاب و توانم را ربوده است از خدا می خوام که کمکمون کنه همین جوری که تاحالا هیچ وقت تنهامون نگذاشته، و از تو بهترینم هم بخاطر این همه صبری که داری و بخاطر گره زدن زندگیت به سرنوشت مبهم زندگی مردی که شاید خودخواهیهاش باعث شد که تو رو در کنار همه آرزوهاش بخواد و نه در برابر اونها، از صمیم قلب تشکر می کنم و امیدوارم روزی بتونم ذره ای از این همه محبتت رو جبران کنم.
امشب اشک مجالم نمیده که بیشتر بتونم بنویسم،
صدای استاد شجریان همدم این شبهای تنهایی من شده
تا حالا این قدر با احساس همایون مثنوی رو گوش نداده بودم
وقتی که میخونه "به جان آمدم از دلتنگی" ...